یادداشت اکبر سنجابی در روزنامه نقدحال

ساخت وبلاگ

✅ نگاهي‌ به‌ اعتراض‌ در‌ #سرپلذهاب

یادداشت, #اكبر_سنجابي* در شماره ۶۸۹ روزنامه, نقدحال,

در چند روز گذشته کليپ‌هايي از اعتراض مردم زلزله‌زده سرپل‌ذهاب در فضاي‌ مجازي منتشر شد‌. برخي از تصاوير و صحنه‌هاي اين کليپ‌ها حاوي خشونت اجتماعي و نگران‌کننده بود‌. منابع محلي مي‌گويند کار وقتي به خشونت کشيده شده است که ظاهرا مسوولان بومي جهت اجبار مردم به‌ترک کانکس‌هاي نزديک »ميدان تره‌بار« مبادرت به قطع ‌برق در گرماي 45 درجه سرپل‌ذهاب نموده‌اند‌. اين اقدام با واکنش مردم مواجه شده و ادامه اين وضعيت منجر به تنش و اعتراض شده و ديديم تصاويري که نبايد مي‌ديديم‌. بعد از مشاهده اين کليپ‌ها چند سوال در ذهنم ايجاد شد‌. سوال اول اين بود چه اتفاقي در سرپل‌ذهاب افتاده است که در آن روزهاي ‌‌بحراني اوايل زلزله علي‌رغم کمبود شديد منابع‌، تراکم مطالبات‌، ترس از آينده و حجم گسترده آسيب‌هاي مالي و جاني، شاهد اعتراض خياباني با چاشني خشونت به‌گونه‌اي که امروز هست نبوديم‌؟ اين سوال ما را به‌سوال ديگر هدايت مي‌کند که چرا شکاف مردم و مسوولان زياد شده است و به‌جاي حل مسائل بر‌اساس گفتگو و راهکارهاي منطقي کار به خشونت و درگيري و آتش‌زدن لاستيک جهت مسدود‌کردن خيابان اصلي کشيده است؟ به‌نظر مي‌رسد يکي از علل اصلي بروز اين وضعيت را بايد در اين نکته پيدا کرد که مسوولان امروز شهرستان خود را در جايگاه »مهندسان اجتماعي« تعريف کرده‌اند نه »‌مديران مصلح فرهنگي« توضيح آن‌که مهندس اجتماعي با کميت و آمار و نتيجه محوري سروکار دارد و اتخاذ رويکرد کيفي و فرهنگي به حل بحران به‌شدت رنگ مي‌بازد.‌ متاسفانه آنچه در سرپل‌ذهاب روي داد اين بود که »مهندسي بحران« جاي »مفاهمه در بحران« را گرفت‌. در مهندسي آنچه مهم است نيل به نتايج در بازه‌ي زماني خاص با توجه به آمار و ارقام خواسته شده است اما در مفاهمه فرهنگي آنچه مهم است کيفيت گذر از بحران با توجه به زمينه‌هاي اجتماعي‌، تقويت ارتباطات انساني‌، درک مشترک و همدلي با آسيب‌ديدگان است‌. مسوولاني که ذهنيت مهندسي اجتماعي دارند با رويکرد از بالا به پايين و دستوري به مسائل مي‌نگرند‌. به‌همين علت تلاش مي‌کنند با بهره‌گيري از قدرت سازماني به حل و فصل امور بپردازند‌. نتيجه اين نگاه بي‌توجهي و غفلت از نيروهاي اجتماعي و فعالان مدني است و طبيعتا سازمان‌هاي مردم نهاد هم به‌گوشه‌اي رانده مي‌شوند‌. با بررسي روندي که در سرپل‌ذهاب طي شد‌، حذف تدريجي گروه‌هاي مردمي و شبکه‌هاي اجتماعي از جريان بازسازي قابل پيش‌بيني بود‌. حذف اين گروه‌ها عملا دولت را از يک بازوي توانمند فکري محروم کرد و توان ارتباط و گفتگو دولت با مردم را به‌شدت مخدوش نمود‌. حتي برخي مديران پا را از اين هم فراتر گذاشتند و با اعمال محدوديت و تنگ‌نظري در حق اين گروه‌ها آنان را به رقيب و مخالف دولت بدل کردند‌. موردي ديگر که در مطالب گذشته بارها اشاره کرده‌ام اين است که روال بازسازي سرپل‌ذهاب »يک‌جانبه« دنبال شد‌. بدين شيوه که هم و غم مديران شهرستان معطوف به بازسازي فيزيکي سازه‌ها شد و بازسازي فرهنگي و رواني مردم ناديده گرفته شد‌. اين نگاه يک‌جانبه به بازسازي معضلات زيادي را در آينده به‌دنبال خواهد داشت که هم‌اکنون هم کم و بيش آثار تلخ آن را مي‌بينيم‌. براي نمونه به وضعيت بازسازي اماکن فرهنگي نظير کتابخانه‌ها‌، فرهنگ‌سرا‌، مراکز هنري و...‌ دقت کنيد که در رکود و رها شده به سر مي‌برند‌. با اين وجود من احساس مي‌کنم دولت در سرپل‌ذهاب بايد به دنبال ترميم وجهه فرهنگي و اجتماعي خود باشد‌. به گفتگو و ارتباط با اهالي فرهنگ و جامعه مدني و اهل رسانه توجه کند‌. بخشي از گره‌هاي اجتماعي را با دستان ظريف آنها باز کند تا نيازي به اعمال اقتدار سختگيرانه نباشد‌. نگاه اجتماعي جايگزين نگاه هندسي به حل مشکلات شود و مراکز فرهنگي و مدني در اولويت بازسازي قرار گيرند‌. مسئله ديگر که قابل گفتن است توجه به تمايز سياست‌ها در مديريت‌بحران با توجه به تفاوت‌هاي فرهنگي‌، شرايط اقليمي‌، نوع ‌بحران‌، حجم خسارت‌ها‌، نوع مطالبات و اقشار درگير در بحران است‌. با توجه به اين اصل نمي‌توان همان سياست‌هايي که مثلا براي مناطق سيل‌زده سردسيري اتخاذ شده است را هم براي مناطق زلزله‌زده گرمسيري تجويز کرد‌. برداشت يکسان از بحران و عدم توجه به زمانه و زمينه اجتماعي بحران يکي از آفت‌هاي کنوني است که نيازمند اصلاح است‌. در اين مسير بايد تلاش شود با همفکري و انسجام به الگوي بومي و خاص منطقه براي حل مشکلات رسيد.

*‌کارشناس سياسي‌ استانداري


@shabevaghee

✍خاطرات اکبر سنجابی، فرماندار سابق سرپل از زلزله بخش پنجاه و دوم...
ما را در سایت ✍خاطرات اکبر سنجابی، فرماندار سابق سرپل از زلزله بخش پنجاه و دوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akbarsanjabi بازدید : 106 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:25